نیلاینیلای، تا این لحظه: 4 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

نیلای ماه نورانی ام

لبخندت مرا تا اوووج مهربانی ها می رساند

روزهای نه ماهگی

من و دختر عمو ماهور ️ من و ابجی نهال من و گل... گل و گل... من و من ما همه کنار هم به یادگار از روزای کرونایی...امیدوارم این روزامون خاطره بشن برای گفتن و خندیدن... همین.... فقط بره کرونا خدایااااا اینم یه عکس سر صبحی که دلتنگ هم میشن برای بازی کردن و بغل کردناشون همینقدر ژولیده ولی پر از عشق و دوست داشتن اینطوری نشستنام سوژه شدن دوربین مامان از قلبش ️ و اینم که امروز خبر خیلی قشنگی بود برایمن که اولین بار بود از فضای مجازی چیزی رو برنده میشدیم بمونه به یادگار ️ ️ ️ ️ ️ ️ ...
16 آبان 1399

دهم آبان

ایشون عاشق رانندگی ان... و همیشه دوست دارن بغل بابا برن و فرمون رو بگیرن ... البته همیشه ذهن و چشم وفکرشون به دنده هست ... اوه اوه نگم از ژستاشون پشت فرمون که یعنی من ارزشمندم ️ ️ ️ ای جااان دلم تو برای ما همه ی هستی مونی این عکسا هم بمونه به یادگار از امروز که وقتی از خونه اجان برمیگشتیم ثبت کردیم تو حیاط پایینی و تو راه که رفتیم قوریگل هم اکنون🧿🧿🧿🧿 ️ ️ ️ ️ عاقا اونیکی دست بچه ام کوووو برم امداد رسانی کنم الان اروم و راحت خوابید فرشته جووونم شکر خدااا ️ ️ ️ یه دسته جمعی که فقط حسش خوبه دوست...
10 آبان 1399

۸ماهگی

هشت ماهگیییت مبارک نیلای قشنگ ماااا و مبارک تر ازون هم اینکه امروز تونستی تو خونه آجان اینا چند ثانیه روی پاهات بایستی و بعد آروم بشینی مبارکمون باشه زرنگ من ️ ️ ️ ️ ️ ️🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿🧿 اینجا ارکان داشت برمیگشت عقب نیلای روببینه اینطوری افتاده فدای ۲تانونم من خییلی دوست دارم این عکسوووو نیلای هشت ماهه ام...
9 آبان 1399

من... غش

یه قابی که من و تو توشیم... نیلای قشنگم جااان دلم فدای ذوق زدگیات ️ ️ من... غش🤩🤩 آخیییی فدای خوابای قشنگت اووووخی... ایشون این مدلی دوس دارن خب میشه اخه درگیرش نشد میشه آخه مبلات نشم.... ای قلب منییییی توووو بخووورمت خبببببب خدایا ممنونم... مرسی خدا ... شکرت خدایاااااا زغوغای جهان فارغ... به سودای تو درگیرم ملوسک قشنگ من ناز دلم تو فقط باش کنار دل من ️ ️ ️...
5 آبان 1399

آش دندون نیلای جون

مبارکت باشه نیلای بالام... ️ ️ ️ جان دلم... آش دندونی خوشگلم ... این پست اینجا امروز بمونه به یادگار از مهمونی دندونی شما مهربونم خرگوش شدم با دندونای خوشگلم اینم از گندمای رو یقه ام یه وقت از مدلای من‌کپی برندارینااااا اینطوری دوس دارم من رورئک رو جانیمین ایچییییی ...
4 آبان 1399

قشنگ پاییزم،💖

از برایت پاییز را به رختخوابت می آورم تا خوابت رنگین شود ️ به تردی برگ های پاییز تنت... تو را میبویم و مینوازمت ... آرام... آرام پاییزهم باشد تو باز یگانه گل شکفته هستی خوابیدنات... نشستنات... شیطونیات... نگاه های شیرینت... آخه کدومو بگم قشنگم... که بشه نشونه ی دلبریت... تو خود دلبری خبببببب ...
25 مهر 1399

نیلای طوری

ایشون اینطوریشیشه میخورن و میکن به دندوناشون دندوناشون این شکلیه و این دومین عکس از دندوناشونه اینطوری باحجابن اینطوری کله ی مامانو میخورن با اشتهااااا ️ اینطوری نازو دوست داشتنی میخوابن 🥱 اینطوری فسقل و دلبرن عاشق نوررر خورشید... هم باهاشبازی میکنی هم افتاب خوری جاان دلم بدبخت آبجی نهال... قوربونش برم صبوووور و دوست دار ابجیش ای جااان من شکرت خداااااا ️ ️ ️ ️ اللهیم... یاربیم... سنین وردوخلاروا منت دارام... ممنونم که این لطف بزرگ رودر حقم کردی بازم خودت مواظبشون هستی میدونم ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️...
25 مهر 1399

پیرهن قرمزی

جااان و جهاااان منید یادش بخیر این خاطره جز همان خاطره هایی است که همیشه عمق وجودت با خودت مرور میکنی ... ان را خود خودت ساخته ای... با چه شوری... چه هیجانی... یادش بخیرررر... زمان خودش خاص و بی نظیر بود... از همان هایی که بی پروا با خود خودت میزنی به میدان و میروی خدا تومن میدهی به چیزی که حتی نمیدانی قرار است استفاده کنی یا نه... از روی ویترین یکی از مغازه های برند شهررر... چقدر نازو دوست داشتنی بود یادش بخیر وقتی روی مانکن دیدم شیفته اش شدم... تازه فهمیده بودم قرار است مادر شوم... رفتم و تنهایی خریدمش با چه حسی... که می شود این... میشود امروز که آن را توی تن شما ۲تا در یک قاب کنار هم ببینم... چقدر برای اینکه تن نهال کنم عجله ...
25 مهر 1399

نیلای ۷ ونیمه

سلاام سلام... از تریبون ۷ ماه و نیمه گی.... با یک شیطون بلای دوست داشتنی ... نیلای جووونم براتون بگه.... این گل دخمل ما تا اینجا قشنگ میشینن... با سرعت تمام چهار دست و پا میرن... عاشق اینن یه چیزی رو محکم بگیرن و بلند شن بعد با تمام اعتماد به نفس یه دستشونو ول کنن و با یه انگشت کوچولو نهایت خودشونو نگه دارن ازین روست که از هر سوراخ و سمبه ای یردرمی آورند... تا حدی که گاهی تا چشم برمیداری در خانه گم می شوند... انجایت که نهااااال بدوووووو هیچی دیگه... از دیروز یاد گرفته اند نانای کنند.... دست دست را باز هم تکرا...
22 مهر 1399