نوروز با نیلای... پارت اول
نوروز با نیلای... پارت اول 
کنار هفت سین با آبجی نهالم ست کردیم و عکس گرفتیم
کلی ناز نازی شدم
اول خونه مامان جون رفتیم که جز این عکس چیز دیگه ندارم
داریم میریم خونه اجان
عکس دسته جمعی امسال تو راه
من هیچ وقت پشت نمیشینم ولی ابجی نهال دوست داره و مواظبمه و همیشه منو میبره کنارش
ین عکس ناز با مامانی
من و آرکان خونه آجان
کلی شیطونی کردم خونه آجان و با آهنگای قشنگ قر میدادم
ببینید آخه انگار منو دزد برده
داداش مرتضای منه دیگه....
دوم فروردین خونه خاله زیبا ناهار مهمون بودیم کلی با بچه ها بازی کردم
اتاق آرکان رو ترکوندیم
ما ۴تا با آرکان یه ا ارتشیم
تاب آرکان کلی کیف داد و تا حدی که لالا کردم روش
ماهیا برام خیلی جذاب بودن
گذاشته بودن تو بالکن تا دستم نرسه☹️
دیگه یاد گرفتم با گوشی بازی کنم و دکمه شو میزنم تا روشن شه
البته اگه گوشی بدن بهم... بیفته دستم که دیگه ول نمیکنم
با بابا حمید کلی بهمون خوش میگذره و ازش جدا نمیشم... بابا خونه که هست خونه بهشته برام
من و بابای خسته از دستم
🤣
بابا ها اینطوری غذا میدن به ما بدبختاااا... بابا این دستمال سفره است به خداااا
انواع تفریحات سالم با بابا حمید
عکسم با آجان گلم که خونشون انداخته بودم جانونه یه وقت
روی میزا میرم و گیردادم بهشون و از دستم عاصی شدن هی برمیدارن میزارن کنار باز مهمون میاد میارن
خونه خاله زهرا و بازم عمووو و ژانگولر بازیااا
خدااایا کمککککک
اون وسطااا مامان مهمون هم داشت ولی وقت نداشت از من عکس بندازه☹️
عروسک لئو رو خاله زهرا برا آبجی بافته
قراره برا منم ببافه
خونه خاله پری رفتیم و اونجا انداختیم این رو
لباس عیدی آبجی زهراست برام کلی هم خوش گذشت خونشون
آبجی زهرا عاشق منه
آبجی سمانه عاشق نهال
ادامه دارد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
