نیلای شیطونم
از خواب بیدار شدی درست همینجا تو عکس ساعت و تاریخش هست اومدی و اروم که نفهمیدیم کی رسیدی لبه ی اشپزخونه و گفتی ماااا... الهی... مامان گفتنت رو بخورم نیلایم
با شیطنت تمام وارد یازده ماهگی شده ایم
به کابینت ها و در و دستگیره ها رحم نمیکنی...
عاشق پشتی های یلدا شده ای و گذاشتم بشوند جای دنج بازی هایت... از روی مبل ها بالا میروی درست از همان عکس فهمیدیم که میتوانی بروی بالا و پشت پشت بیایی بایین
عکس کریسمس هارا همه را بی علاقه بودی یا ادا درآوردی...
صاف نمی ایستی...
۲.. ۳ قدم برمیداری مثل قبل گویا ترسیده ای
چون آرام که با انگشت دستت را میگیرم راحت راه میروی...
مهم نیست ما با هم میگذرانیم
شدیدا حسودیات و نشون میدی
بابا و مامان فقط مال نیلایه و بس
طفلکی ابجی نهال قوربونش برم️
همه غذاهارا هم باید با ماست کلک بزنیم تا شما میل کنید...
با هم رفتیم بازار سرپوشیده و گشتیم شما همه چیز را با تعجب میدیدی... الهی فدات بشم که بینیت یخ زده بود
خودت به تنهایی قسنگ با عروسک ها بازی میکنی و ماشین و توپ و حرکتی هارا خیلی دوست داری
بابا
ماما
دردر
قاقا
ادوو
اینهارا قشنگ میگویی...
و طوطی قشنگ تکرارمان هم هستی️
ازین مدل و اینطوری ادا دادن هاهم چقددررر بگویم که فراوان داری
چشم هایت را به هم میزنی... مردمک هایش را را قایم میکنی و کجکی نگاه میکنی
وقتی سرم توی گوشیست
میای و منو صورتمو غرق اب دهنتون میکنی که منو ببین عاقاااا منو ببین🥴🤣
من به فدای تو دختر مهربون و دوست داشتنی و شیطونم
عاشقتم که....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی